نویسنده: عباس كوثری

 
 
كلمه «اولی» برگرفته از ماده «ولی» به معنای سزاوارتر و نیز تهدید و به معنای نزدیك شدن زمان هلاكت است. (1) جوهری پس از نقل معنای اخیر از اصمعی می‌نویسد: ثعلب گفته است كسی برای كلمه اولی معنایی بهتر از آنچه اصمعی گفته، ذكر نكرده است. (2)

كاربردهای اولی در قرآن

1. سزاوارتر

خداوند می‌فرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (3)، «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ... » (4) و «... فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا ... » (5). «اولی» در این سه آیه به معنای سزاوارتر است.

2. تهدید به هلاكت

خداوند در سوره قیامت در وصف انسان كافر می‌فرماید: «فَلاَ صَدَّقَ وَ لاَ صَلَّى‌ * وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى‌ *ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى‌ *أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى‌* ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى‌ » (6) بسیاری از مفسران برای كلمه «اولی» معنای تهدید و وعده به هلاكت را در شمار دیگر احتمالات ذكر كرده‌اند. شیخ طوسی در تفسیر جمله «أولی لكَ فَأوْلی» می‌نویسد: تهدیدی افزون بر تهدید است و در مجمع البیان آمده است: كلمه اولی تهدید و وعده به عقوبت از جانب خداست و معنایش این است كه بدی به تو ای اباجهل نزدیك شده است. وی در ادامه آورده است پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست ابوجهل را گرفت و فرمود «أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى‌ * ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى‌». ابوجهل خطاب به پیامبر گفت: به چه چیز مرا تهدید می‌كنی. من عزیزترین فرد این سرزمین‌ام. خداوند پس از آن، آیه بالا را همان سان كه پیامبر او را تهدید كرده بود، نازل كرد. (7)
طبری برای كلمه اولی فقط معنای تهدید را ذكر كرده است (8). گفتنی است برخی مفسران این احتمال را نیز كه «اولی لك»‌ به معنای اولویت باشد، تأیید كرده‌اند؛ ولی آن را منافی با تهدید ندانسته‌اند. مؤلف المیزان می‌نویسد: در اینكه این كلمه تهدید است، شكی نیست؛ ولی بعید نیست كه جمله «اولی لك»، خبر برای مبتدای محذوف باشد و آن مبتدا ضمیری است كه مرجع آن همان وصف و حالت آن كافر در نخواندن نماز و تصدیق نكردن و تكذیب و راه رفتن با تكبر باشد و معنایش این است این حال كه تو داری برایت بهتر و بهتر است. آری برای تو سزاوارتر همین است تا در نتیجه وبال كارهای خویش را بچشی و عقوبتش تو را فرا بگیرد. (9)
علامه طباطبایی در ادامه كلامش به دیگر اقوال می پردازد و بیان می‌كند برخی گفته‌اند اولی اسم فعل و مبنی است؛ به این معنا كه بدی پس از بدی قرینت باد و بعضی دیگر آن را فعل ماضی دعایی می‌دانند؛ یعنی هلاكت و نابودی‌اش نزدیك باد و در نظری دیگر آن را به این معنا دانسته‌اند كه مذمت برای تو سزاوارتر است. علامه در نهایت اینها را نظرهایی نادرست می‌داند كه دور از تكلف نیستند. (10)
به همین سان است آیه دیگر كه می‌فرماید: «وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْ لاَ نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ» (11). زمخشری می‌نویسد: «اولی لهم» تهدید است؛ یعنی وای بر آنان و این كلمه بر وزن افعل از ماده «ولی»، به معنای نزدیك بودن است و معنایش نفرین است كه بدی و ناخوشایندی به آنان نزدیك گردد. (12)

پی‌نوشت‌ها:

1. اسماعیل جوهری، الصحاح، ج6، ص2530-2531.
2. همان.
3. احزاب: 6.
4. آل عمران: 68.
5. نساء: 135.
6. قیامت: 31-35.
7. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج10و9، ص606.
8. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج14، ص 248.
9. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج20، ص114.
10. همان.
11. محمد: 20.
12. محمود زمخشری، الكشاف، ج4، ص324.

منبع مقاله :
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول